جنبه های فردی و فرهنگی هنر کودک
هر کودکی در فعالیت های هنری خود، یافته های کودکان نسل های پیشین را کشف می کند. او درمی یابد که می تواند نشانه هایی ایجاد کند و از ابراز اشتیاق های درونی خویش لذت می برد. او به درخت، خورشید، یا حیوانی دوست داشتنی نگاه می کند و می کوشد آن ها را همان طور که احساس کرده است، به نمایش درآورد.
بعدها فرم و رنگ جهان خود را مشاهده، و تلاش می کند آنها را به تصویر درآورد. پسران و دختران همه سرزمینها، خورشید، آسمان، درخت و حیوانات را حس و درک می کنند.
هنر خود انگیخته کودکان، در همه جا ویژگی های متمایز و مشخص دارد که از جریان طبیعی تصویر، انگیزش و عمل سرچشمه می گیرد. به علاوه، این هنر خودانگیخته از نخستین مراحل، در هر کودک نشانی از خود آن کودک دارد و گونه ای سبک شخصی و اولیه است.
هنر خود انگیخته ی کودکان، سنتها، زندگی روزانه و دنیای گیاهان و حیوانات پیرامون آنها را به شکل تصویری توصیف میکند. این موضوع، توجه را به مقایسهی نوع نگرش بزرگسالان و کودکان به ابزارهای بصری جلب می کند.
در سالهای آغازین قرن نوزدهم، هنر کودکان در اروپا و آمریکا مورد مطالعه قرار گرفت. از آن زمان به بعد، در نقاط دیگر جهان نیز در این زمینه پژوهش هایی انجام شده اند.
این مطالعات نشان می دهدکه کودکان در بیشتر کشورهای غربی در طراحی، دارای شیوهای مشابه هستند، و مراحل رشد همانند دارند. هنر غیر غربی نیز اصولا با هنر کودکان کشورهای مختلف غربی دارای ویژگی های یکسان است.
در شکل ظاهری زندگی تنوع وجود دارد. تفاوتهای آب و هوا، منظره ها، زندگی حیوانی و گیاهی در نقاشی کودکان بازتاب می یابند. تفاوت سنتها، در هنر کودکان نقاط گوناگون دنیا آشکار می شود. گرچه موضوع نقاشی از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق دارد، صرفه نظر از مکان زندگی کودک، از نظر سبک دارای شباهتهای مشخص است.
دیدگاهتان را بنویسید